سال 75 برای اولین بار مقابل دوربین "رضا میرکریمی" قرار گرفت و در نقش ناظم جدی و سختگیر اما دلسوز سریال «بچههای مدرسه همت» بازی کرد. به گفته خود او این فرصتی بود که دوست دوران تحصیلش در اختیارش قرار داده اما ماندگاری وی تا کنون و نقش ستوده شده او در« کودک و سرباز» که وی را کاندیدای جایزه جشنواره فجر کرد، نشان از استفاده درست و به جای وی از این فرصت دارد. پخش سریال «سه در چهار» از آیفیلم انگلیسی بهانهای شد تا با وی به گفتگویی اختصاصی بنشینم.
مدرس رشته گرافیک بودید و سال 76 اولین حضور شما مقابل دوربین تلویزیون بود در نقش ناظم در سریال «مدرسه همت »، چطور وارد این پروژه و به طور کلی عرصه هنر شدید؟
این سریال در تابستان سال 75 ساخته شده و در سال 76 پخش شد. اولین حضور و اولین تجربه بازیگری من به دلیل همکلاس بودن با آقای "سید رضا میرکرمی" بود. ایشون به من گفتند چون تو اهل بگو و بخند هستی بیا سر پروژه در شمال تا چهار ماه با هم در شمال سرکنیم. در واقع من را برده بودند که حوصلهشان سر نرود. اما شرایط طوری که من در آن پروژه بازی کردم. البته قبل از بازی در نقش منشی صحنه همکاری کردم یعنی یک آقایی چند روزی کارهای منشی صحنه را به من یاد داد که البته من این کار را خوب یاد نگرفتم چون متوجه اشکالاتی موقع پخش آن سریال شدم. بعد از آن نقش ناظم را اواسط کار به عهده گرفتم و همزمان هر دو کار را انجام دادم و این داغ را بر پیشانی تصویر این کشور گذاشتم.
شما هم در سینما کار میکنید و هم در تلویزیون. کدام مدیوم حس بازیگری شما را ارضا میکند؟
اصلاً برای من فرقی نمیکند بر خلاف خیلی از دوستان که میگویند که ما فقط در سینما کار میکنیم. یک فیلمسینمایی را ما بازیگرها برای مردم کار میکنیم. خب مردم و مخاطبان هم کسانی غیر از من و شما و خانوادههای من و شما نیستند. این دوستان از طرفین ادعاهای مردمی بودن دارند و این مسئله با این حرفها میگویند این که همه مردم در خانههاشان و بدون پول ما را ببینند، تناقض دارد. این مسئله با تفکر من همخوانی ندارد و نخواهد داشت. من خیلی زحمت کشیدم که به این تفکر برسم. ما ایفاگر نقش هستیم و باید نقشی را بازی کنیم که میدانیم میتوانیم از پس ایفای آن بربیاییم.
شما بیشتر در ژانر طنز بازی کردید. البته نقشهای جدی هم داشتید که به خاطر آن کاندیدای دریافت سیمرغ شدید اما بیشتر در نقشهای طنز دیده شدید. این به انتخاب خودتان بوده یا پیشنهادها شما را به این سمت وسو سوق داده است؟
60 درصد نقشهای من در ژانر طنز بوده که به دلیل پیشنهادها بوده البته من خودم هم ژانر طنز را بیشتر ترجیح میدهم. ولی به هر حال پیشنهاد داده میشود ولی گاهی من نه هم میگویم ولی دوستان از من نمیپذیرند و اصرار میکنند که من آن نقشها را بپذیرم.
اگر بخواهید در نقشی جدی بازی کنید چه نقشی را دوست دارید ایفا کنید؟
نقشهای جدی که من تا کنون کار کردم باز هم رگههایی از طنز دارند. یعنی خودم را بازی میکنم و اخلاق خودم را نمایش میدهم ولی جدی تلقی میشود. اما تجربه کارهای تاریخی را ندارم یا اینکه کم کار کردم. سریال حضرت موسی که در حال ساخته شدن است را دوست دارم. البته آقای شورجه چند ماه پیش به من گفتند که ریشهایت را کوتاه نکن چون برایت کاری در نظر گرفتم. اگر من در آن زمان درگیر کار دیگری نباشم و بتوانم آن نقش را بپذیرم این کار را دوست دارم که مصداق این شعر است: هم رکاب و در مصاف تند باد خود ندانم من کجا خواهم فتاد
مخاطبان شما را با کدام نقش میشناسند ؟ فکر میکنید کدام نقشتان ماندگارتر است؟
برای جواب به این سوال من به ژانرهای مختلف که کار شده رجوع میکنیم. همه نقشهای من در سریالهای مختلف از جمله سریالهایی مثل «روزگار قریب» که کار استاد "عیاری" بود و کاری فاخر و خاصی بود. در سریال «سه در چهار» که بارها و بارها پخش شده و خیلی از مخاطبان به ما میگویند که بیش از بیست بار دیدهاند. سریالها یا کارهای دفاع مقدسی مثل« اخراجیها» و «معراجیها» یا سریالهای کودکان همان «بچههای مدرسه همت». در سریالهای مناسبتی هم دو سه کار انجام دادم مثل« دردسرهای عظیم» که در ماه رمضان پخش شد.« چهاردیواری» و «خوشنشینها».
به نظر شما دلایل ماندگاری موفقیت سریال «سه در چهار » چه بود؟ چه دلیلی وجودکه امثال این سریال حتی بعد از بارها پخش شدن هنوز مخاطب دارند ولی خیلی از سریالهای طنز این روزها حتی زمان پخش هم مخاطب ندارند؟
علت این است که سریالهای طتزی مثل «سه در چهار» خیلی دلی و بیپیرایه نوشته شده است. کارهای "علی مشهدی" یک خصلتی دارد این که انگار ثبت وقایع میکند. حالا کارگردانی که کار میکند هم مهم است. این را هم بگویم که اخیراً در حال کار کردن در پروژهای هستم که "علی مشهدی" آن را نوشته است به اسم «آخر خط» که حدود یک ماه دیگر فیلمبرداری آن مانده است. در این کار هم متن خیلی خودمانی و دوستانه دارد. «سه در چهار» هم همینطوری بودم. خیلی به زندگی عادی نزدیک بود و تلاش شده بود که جدای نشیب و فرازی که باید در بازیگری اعمال شود تا کار جذابتر و به مقصد نزدیکر شود، بازیگران خودشان باشند و طنزی ارائه نشود. هم زمان که من در حال بازی در سریال «سه در چهار» بودم خیلی این کار را دوست داشتم. اساساً وقتی ما بازیگرها در یک کار طنز بازی میکنیم خودمان متوجه میشویم که کاری که ساختهایم بامزه است یا نه.کار خوبی شده یا نه؟ این مسئله را سر سریالها، همان یکماه اول خودمان متوجه میشویم.
تا کنون اتفاق افتاده که همانطور که خودتان گفتید متوجه بشوید که ممکن است کار مخاطب نداشته باشد و به همین دلیل از کار انصراف بدهید؟ یا اینکه پیشنهادی بدهید برای بهتر شدن کار؟
پیشنهاد میدهیم و گاهی پذیرفته میشود و گاهی پذیرفته نمیشود ولی این انصراف دادن از نظر من کار مردانهای نیست. به هر حال یک سری از طریق این پروژه ارتزاق و امرار معاش میکنند و انصراف به کار لطمه میزند. وقتی که صدابردار کار انصراف بدهد پروژه تعطیل نمیشود ولی این مسئله برای بازیگرها صدق نمیکند. پیش آمده که من سر کاری بودم ولی پولی نگرفتم، مثل الان که حدود ده ماه است سر کاری هستم و پولی نگرفتم ، ممکن اعتراض بکنم ولی هیچ وقت کاری را ترک نکردم و نمیکنم.
به نظر شما جای پرداخت به چه موضوعاتی در سینما و تلویزیون خالی است؟
این مسئله بیشتر به حیطه نویسندگی مربوط میشود. به هر حال فیلم خوب و پرداختن خوب به یک موضوع، مثل شعر خوب و کتاب خوب است. یک وقتهایی ممکن است ما بگوییم که مدتهاست کتاب خوبی در مورد شعر نوشته نشده است یا این شاعری کتاب خوبی چاپ نگرفته. خب همه میدانیم که این چیزها نیاز به ذوق و قریحه دارد و مراتبی باید طی شود که آن کار خلق شود. فیلمها هم متن دارد و باید متنی خوبی کار شود تا فیلم بتواند پرفروش شود. خب برای متن خوب هم باید مراتبی طی شود تا نوشته و تبدیل به فیلم خوب شود.
پس شما رکن اول یک کار خوب را یک متن خوب میدانید؟
بله کاملاً. اگر متن کمی هم اشکال داشته باشد با تمهیدات کارگردان و پیشنهادهای بازیگران رفع میشود ولی باید یک متن باشد که امکان این مانورها را بدهد.
سختیهای کار بازیگری باعث شده که تصمیم بگیرید به سراغ حرفه گرافیک برگردید؟
بازیگری سخت هست اما سختی بستگی به مقاومت افراد دارد. من یک روستازاده مقاوم هستم ولی وقتی گاهی که تماس میگیرند برای کار جدید، با خودم میگویم باز هم کار و سختی شروع شد. ولی وقتی واردکار میشویم سختیها آسان میشود.
چه پیامی برای مخاطبان آیفیلم دارید؟
آیفیلم شبکه خیلی خوبی است. اوایل تأسیس این شبکه من با خودم میگفتم که کار بیهوده انجام میدهد که فیلمهای تکراری پخش میکند. ولی بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که چقدر خوب است که فیلمی که ده سال یا پانزده سال پیش ساخته شده ولی مخاطبانی که در حال حاضر پانزده ساله یا بیست و پنج ساله هستند و زمان اکران این فیلم کودک بودند آن را به خاطر نمیآورند آن را ندیدهاند میتوانند با تکرار این سریالها و فیلمها متوجه زحمتی بشوند که برای ساخت این فیلم کشیده شده است. مثلاً دختر و پسر خود من شبکه آیفیلم را خیلی خوب نگاه میکنند. این شبکه برای من و امثال من همحالت درد و دریغ دارد. درد و دریغ فارسی همان اصطلاح نوستالژیک است. خب مرور خاطرات و فیلمهایی که بازی کردیم ولی خودمان ندیدیم و تکرار آنها در آیفیلم خیلی لذت بخش است. پسر من میگوید که چند تا سریال از جمله «یوسف پیامبر» و «مختار » را همیشه تلویزیون تکرار میکند و مخاطبان اعتراض میکنند ولی هر بار که پخش میشود باز هم پربینندهترین سریال است. نکته دیگر اینکه همه توفیق تماشای سریالها را در هر زمانی ندارند و آیفیلم این توفیق را نصیب خیلی از کسانی میکنند که علاقه دارند بعضی سریالها را ببینند. به هر حال که آیفیلم شبکه خوبی است و خدایش خیر دهد آن که این عمارت کرد بنا.
مصاحبه کننده: سمانه مقدم